هزار هزار/ از مجموعهی گنجشکها قابل تاملاند
هزار هزار
هزار بار فرياد زدم
هزار دست گلويم را فشرد
هزار تيغ زبانم را بريد
و هزار چشم سوختنم را ديد
دريغا دريغ
هزار بار فرياد زدم
هزار دست گلويم را فشرد
هزار تيغ زبانم را بريد
و هزار چشم سوختنم را ديد
دريغا دريغ
آدمي نبود
برچسبها: هزار هزار
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی